نظر علمای شیعه در رابطه با سحر چیست و چگونه می توان آنرا باطل کرد؟
پاسخ اجمالی
سحر عملی خارق العاده است که گاهى یک نوع چشمبندى و تردستى است، و گاه تنها جنبه روانى و خیالى و تلقینى دارد. و گاه با استفاده از خواص ناشناخته فیزیکى و شیمیایى بعضى از اجسام و عناصر و گاه از طریق کمک گرفتن از شیاطین انجام می گیرد. ساحران، افراد منحرف و دنیاپرستى هستند که اساس کارشان بر تحریف حقایق است و در اغلب موارد از توجه بیش از حد عده ای به خرافات و اوهام، سوء استفاده کرده و بساط خود را پهن می نمایند. بدیهی است که افزایش سطح آگاهی های مردم، بهترین راه برای مقابله با این گونه امور محسوب می گردد.
فقهاى اسلام به اتفاق می فرمایند یاد گرفتن و انجام اعمال سحر و جادوگرى حرام است مگر این که برای ابطال سحر ساحران چاره ای از یادگیری آن نباشد، حتی گاهى به عنوان واجب کفایى مىبایست عدهاى سحر را بیاموزند تا اگر مدعى دروغگویى خواست از این طریق مردم را اغفال یا گمراه کند سحر و جادوى او را ابطال و دروغ او را فاش سازند.
خواندن آیات و دعاهایی برای از بین بردن سحر، در کتب و روایات توصیه شده است.
پاسخ تفصیلی
سحر از نظر قرآن به دو بخش تقسیم مىشود:
۱٫ آنجا که مقصود از آن فریفتن و تردستى و شعبده و چشمبندى است و حقیقتى ندارد چنان که مىخوانیم:” فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى”[۱]؛ ریسمانها و عصاهاى جادوگران زمان موسى در اثر سحر، خیال مىشد که حرکت مىکنند؛ و در آیه دیگر آمده است” فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ”[۲] هنگامى که ریسمانها را انداختند چشمهاى مردم را سحر کردند و آنها را ارعاب نمودند، از این آیات روشن مىشود که سحر داراى حقیقتى نیست که بتوان در اشیاء تصرفى کند و اثرى بگذارد بلکه این تردستى و چشم بندى ساحران است که آن چنان جلوه مىدهد.
۲٫ از بعضى از آیات قرآن استفاده مىشود که بعضى از انواع سحر به راستى اثر مىگذارد مانند آیه فوق که مىگوید آنها سحرهایى را فرا مىگرفتند که میان مرد و همسرش جدایى مىافکند فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ” یا تعبیر دیگرى که در آیات فوق بود که آنها چیزهایى را فرا مىگرفتند که مضر به حالشان بود و نافع نبود وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ”[۳]. ولى آیا تاثیر سحر فقط جنبه روانى دارد و یا این که اثر جسمانى و خارجى هم ممکن است داشته باشد؟ در آیات بالا اشارهاى به آن نشده، لذا بعضى معتقدند اثر سحر تنها در جنبههاى روانى است[۴] . [۵]
به هر حال در یک جمع بندی می توان گفت: سحر عملی خارق العاده است که آثارى از خود در وجود انسان ها به جا مىگذارد و گاهى یک نوع چشمبندى و تردستى است، و گاه تنها جنبه روانى و خیالى و تلقینى دارد، و گاه با استفاده از خواص ناشناخته فیزیکى و شیمیایى بعضى از اجسام و عناصر و گاه از طریق کمک گرفتن از شیاطین انجام می گیرد. البته ساحران، افراد منحرف و دنیاپرستى هستند که اساس کارشان بر تحریف حقایق است.
در عصر ما چون بسیارى از خواص اجسام و عناصر که در گذشته بر توده مردم، مخفى بود، آشکار شده است، و حتى کتاب هایى در زمینه آثار اعجابانگیز موجودات مختلف نوشته شده است، واقعیت قسمت زیادى از سحرهاى ساحران روشن شده و در موارد زیادی این حربه از دست ساحران گرفته شده است. (مثل روشن شدن خواص شمیایی عناصر و یا بعضی خواص نور) اما در هر حال، سحر چیزى نیست که بتوان وجود آن را انکار کرد و همه صورت های آن را به خرافات نسبت داد، بعضی از صورت های آن هم اکنون رواج دارد و هنوز واقعیت آن شناخته نشده است مثل کارهایی که مرتاضان هندی انجام می دهند.[۶]
از نظر اسلام در بسیاری از موارد، سحر باعث گمراه ساختن مردم و تحریف حقایق و متزل ساختن پایه های اعتقادات افراد ساده ذهن می شود. در احادیثى که از پیشوایان بزرگ اسلام به ما رسیده است سحر به شدت مذمت و از آن نهی شده است، از جمله این که:
حضرت على )ع( مىفرماید: ” کسى که سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است، و رابطه او با خداوند به کلى قطع مىشود …”.[۷]
پس از نظر اسلام، انجام، تعلیم ، تعلم و تکسب به سحر، ممنوع و حرام[۸] و از گناهان کبیره است و در بعضی از روایات، تعلیم و تعلم سحر را موجب کفر شمرده اند.
فقهاى اسلام به اتفاق می فرمایند یاد گرفتن و انجام اعمال سحر و جادوگرى حرام است. اما چنانچه ابطال سحر در یادگیری آن منحصر گردد تعلم آن اشکالى ندارد، بلکه گاهى به عنوان واجب کفایى مىبایست عدهاى سحر را بیاموزند تا اگر مدعى دروغگویى خواست از این طریق مردم را اغفال یا گمراه کند سحر و جادوى او را ابطال نمایند، و دروغ مدعى را فاش سازند.
دلیل این استثناء حدیثى است که از امام صادق (ع)نقل شده، در این حدیث مىخوانیم: یکى از ساحران و جادوگران که در برابر انجام عمل سحر مزد مىگرفت خدمت امام صادق (ع) رسید و عرض کرد: حرفه من سحر بوده است و در برابر آن مزد مىگرفتم، خرج زندگى من نیز از همین راه تامین مىشد، و با همان در آمد، حج خانه خدا را انجام دادهام، ولى اکنون آن را ترک و توبه کردهام، آیا براى من راه نجاتى هست؟
امام صادق(ع) در پاسخ فرمود: عقده سحر را بگشا، ولى گره جادوگرى مزن”.
از این حدیث استفاده مىشود که براى گشودن گره سحر، آموختن و عمل آن بى اشکال است[۹]. همچنین در موارد دیگری اسلام یادگیری سحر را جایز دانسته است از جمله:
۱٫ فرا گرفتن سحر برای از بین بردن آثار سحر از کسانی که از سحر آسیب دیدهاند .
۲٫ برای باطل کردن ادعای مدعیان دروغین نبوت.
۳٫ یاد گرفتن آن به منظور از بین سحر ساحران.
در بعضی از کتب[۱۰] و روایات برای از بین بردن سحر خواندن آیات و دعاهایی توصیه شده است. ما از باب نمونه به چند مورد اشاره می کنیم:
۱٫ محمد بن عیسى گوید از حضرت رضا (ع) در باره سحر پرسیدم حضرت فرمود: سحر واقعیت دارد و به اذن خدا اثر مىکند هر گاه ترا سحر کردند دستت را تا مقابل صورتت بالا ببر و این دعا را بخوان: باسم الله العظیم باسم الله العظیم رب العرش العظیم الا ذهبت و انقرضت”.
۲٫ ابن عباس گوید: لبید یهودى پیغمبر(ص) را سحر کرد، و سحر را در چاه بنى زریق انداخت حضرت بیمار شد، در حالى که حضرت به خواب بود دو فرشته آمدند، یکى از آن دو کنار سر حضرت و دیگرى پهلوى پاى او نشست و به ایشان خبر دادند، که شما را سحر کرده و سحر را در زیر پوست نهاده و در زیر سنگى در چاه زروان گذاردهاند پیغمبر (ص) على (ع) و زبیر و عمار را فرستاد تا آب چاه را کشیدند و سنگ را برداشتند و جف را در آوردند و دیدند که در آن مقداری مو است با دندانههائى از شانه که ۱۱ گره با سوزن بر آن زدهاند، در این موقع معوّذتین آمد هر گرهى را که می گشودند آیهاى از آنها را می خواندند، حضرت احساس سبکى کرد و برخاست گویا از قید و زنجیر آزاد شده است، و جبرئیل می گفت: بسم الله ارقیک من کل شیء یؤذیک من حاسد و عین و الله یشفیک”.
۳٫ فردی که سحر شده آیات: قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ، وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ”[۱۱] و وَ أَوْحَیْنا إِلى مُوسى أَنْ أَلْقِ عَصاکَ فَإِذا هِیَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ، فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ، فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِینَ”.[۱۲] را همیشه همراه خود داشته باشد.
۴٫ این آیه را هفت بار بر سحر شده بخوانند: سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ”[۱۳].[۱۴] پس به طور کلی باید از شر سحر ساحران به خدا پناه برد.
از مجموع آنچه گفته شد روشن گردید که برای از بین بردن سحر می توان به یادگیری سحر پرداخت اما باید توجه داشت که اغلب مواردی که مردم آن را سحر می پندارند ناشی از توجه بیش از حد عده ای به خرافات و اوهام و سوء استفاده عده سودجوی دیگر، از شرایط فراهم آمده است در حالی که از سحر اطلاعی ندارند علاوه لااقل بخشی از سحر، با تصرف در خیال انسان انجام می پذیرد و همان طوری که در جریان ساحران و حضرت موسی (ع) اتفاق افتاد، در این گونه موارد با بالا رفتن سطح اعتقادات و آگاهی های مردم، عملا این گونه سحرها کارائی نخواهند داشت. در هر صورت اگر واقعا سحری روی دهد، برای نجات از آن می توان از دعا و آنچه در روایات آمده است بهره برد و اگر راه رهایی به استفاده از سحر منحصر گردد، استفاده از سحر برای ابطال سحر هم جایز است. البته تعلم سحر برای افرادی جایز خواهد بود که اطمینانی به عدم انحراف آنان وجود داشته باشد یعنی یادگیری با قیود و شرایطی جایز است.
[۱] طه، ۶۶٫
[۲] اعراف، ۱۱۶٫
[۳] بقره ، ۱۰۲٫
[۴] علامه در المیزان می فرماید: سحر یک نوع تصرف در حاسه انسان است، بطورى که حاسه بیننده چیزهایى را ببیند و یا بشنود که حقیقت نداشته باشد. (ترجمه المیزان، ج۸، ص: ۲۷۵)؛ یکى از اقسام آن تصرف در خیال مردم است، که آن را سحر دیدگان می نامند، و این فن از تمامى فنون سحر مسلمتر و صادقتر است. (ترجمه المیزان، ج۱، ص: ۳۶۸).
[۵] تفسیر نمونه، ج۱، ص: ۳۷۹
[۶] تفسیر نمونه، ج۱۳، ص: ۲۴۱٫
[۷] وسائل الشیعه باب ۲۵ من ابواب ما یکتسب به حدیث ۷٫ ” من تعلم شیئا من السحر قلیلا او کثیرا فقد کفر و کان آخر عهده بربه …” تفسیر نمونه، ج۱، ص: ۳۸۰٫
[۸] نک: تحریر الوسیله، ج ۱، ص ۴۹۸ ، مسئله ۱۶٫
[۹] نک: کتاب المکاسب (للشیخ الأنصاری، ط-الحدیثة)، ج۱، ص: ۲۷۰- ۲۷۴٫
[۱۰] و نیز در حواشی مفاتیح الجنان تحت عنوان تعویذ ابطال سحر بیان شده است .
[۱۱] یونس،۸۱و۸۲٫
[۱۲] اعراف،۱۱۷و۱۱۸و۱۱۹٫
[۱۳] قصص، ۳۵ .
[۱۴] رضی الدین، حسن بن فضل طبرسی، مکارم الأخلاق، ترجمه میر باقرى، ج۲، ص: ۳۲۶ و ۳۲۷ و۳۲۸ و ۳۲۹٫
منبع:اسلام کوئست
نصب قاب عكس در منزل یا در اتاق كار نمایش یك تعلق است. عكسی كه بر دیوار نصب میشود، عكسی كه در چهار گوشه یك قاب جا میگیرید و بر طاقچه اتاقی نصب میشود، حكایت از یك عاطفه دارد.
همواره پشت سر رهبر انقلاب، عكس امام خمینی رحمهالله و گاهی پرچم ایران وجود دارد اما چهاردهم شهریور سال ۹۱ كه اعضای شورای عالی حوزه علمیه قم با رهبر انقلاب دیداری داشتند، قاب عكسی روی قفسهی گوشهی اتاق قرار داشت كه در تصاویر منتشر شده جزئیات آن معلوم نبود. آن عكس را از نزدیك كه ببینید سید جلیلالقدری به نماز جماعت ایستاده است؛ عكسی قدیمی از امام جماعتی كه در حال قنوت است: آیتاللهالعظمی سید عبدالحسین لاری.
عالم مجاهدی كه از شاگردان مبرز میرزای شیرازی و یكی از پرچمداران مبارزه با استعمار بریتانیا بود. همان كسی كه در روزگار اشغال خشن و ظالمانهی فارس و بوشهر، توسط نظامیان و تمداران انگلیسی، پرچم جهاد و مبارزهی با اشغالگران را برافراشت و اولین نمونهی كوچك ولی پر معنا از حكومت اسلامی را در این خطه تشكیل داد.
رهبر معظم انقلاب در لابه لای كلماتشان هرجا به مناسبتی اسمی از ایشان به میان آمده، همواره با بزرگی و عظمت از آیتالله سیدعبدالحسین لاری» نام میبرند. ایشان در جایی فرمودهاند: مرحوم آقاسید عبدالحسین در نوع خودشان، یك بینظیرند؛ یعنی بنده شبیه ایشان را در بین ون برجستهی دورههای خودمان سراغ ندارم! آن جنبهی علمی ایشان و آن جنبهی آگاهی فكری و ی ایشان است. از جنبهی علمی هم ایشان جهاد و تشكیل حكومت و سكه و تمبر و از این كارها داشتند. اینها چیزهایی است كه من نظیرش را تا زمان خودمان -یعنی تا زمان امام رضواناللهتعالیعلیه- واقعا در هیچ كس سراغ ندارم؛ با این عظمت مقام و شموخ آن مرتبه علمی و ی و فرهنگی و آگاهی و شجاعت.»
این مرجع عظیمالقدر علاوه بر اعلام حكم جهاد در برابر استعمار پیر، در برابر زمینههای استعلای اقتصادی و در پاسخ به استفتائی پاسخ داده بود: امروز آنچه از پول بلاد اسلامیه به بلاد خارجی میرود اعانت به اعداء دین و استعداد كفار استبرای ریختن خون اسلام و مسلمین؛ {پس} حرام است.»
این قاب عكس كه هدیهی یكی از نوادگان آیتالله لاری به رهبر انقلاب است، هنوز هم در همان اتاق و روی همان قفسه قرار دارد
ولی بالاخره صدایش در آمد
حالا بود که دنبال کسی می گشتند که شعار ها را بخواند
اما نه شعاری بود و نه فردی که اینکار را بکند
این بود که بنده برای اولین بار دست بکار شدم
میکروفن را گرفتم و شروع کردم تکبیر گفتن و بعد آرام آرام مرگ بر منافق و.
آهسته آهسته دیدم شعار هایم دارد خیلی تکراری می شود این بود که از گوشه و کنار افراد می آمدند و شعاری یاد من می دادند من در حین راه رفتن و شعار دادن آنها را هر چند با خط خوردگی زیاد یادداشت می کردم
لعن علی عدوک یا حسین و خاتمی و میر حسین
قسم به اسم حسین می کشیمت میر حسین
و
خلاصه دیدم مردم شعارهای اینجوری را بیشتر از شعارهای تکراری راهپیمایی های مناسبتها دوست دارند و بلند تر و با هیجان بیشتر می گویند و اصرار دارند بیشتر تکرار شود
هر گاه که می دیدند شعارها دارد "مرگ بر منافق می شود" خودشان آن شعارهای ویژه می دهند و کاری به بلند گو ندارند
این بود خاطره بنده از مردمی ترین و پرشور ترین راهپیمایی شهر ما که سالها بود این جمعیت را به خود ندیده بود
آری کلیت چهره ها هم جالب بود از همه سلیقه ها و اقشار در آن دیده می شد
همه سعی داشتند نقش فعال داشته باشند و خمودی و آرامش گویی از جمع . ساعاتی رخت بر بسته بود
چرا که دیدند نظام ولایی و علوی و حسینی در خطر است
و بمانند بمب اتم فتنه را بکلی نابود کردند
بله بمب اتم ایران این مردم همیشه در صحنه است
و وعده خداوند که ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم
و ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم
و پیام نهایی 9 دی مردم ایران این است :
مهدی زهرا در انتظارم تاتو را دارم غمی ندارم
ستاره ی شبم تویی تو ذکر خوش لبم تویی تو
ای بگو بمیرم به عشق کربلا اسیرم
الهم عجل لولیک الفرج و.
یا علی
سرباز جان برکف
مباحث ی مربوط بهانتخابات پیش رو، از مدت ها پیش شروع شده است. از جمله این مباحث، چگونگیورود جریان فتنه در انتخابات است. دراین خصوص دیدگاه های متفاوتی وجوددارد.گروهی كه خود از عوامل اصلی و یا پشت صحنه فتنه هستند، بر این باورندكه .
اختصاصی بصیرت:هر چند تا انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری چندین ماه فاصله داریمولكن مباحث ی مربوط به انتخابات پیش رو، از مدت ها پیش شروع شده است.از جمله این مباحث، چگونگی ورود جریان فتنه در انتخابات است. دراین خصوصدیدگاه های متفاوتی وجود دارد. اهم این دیدگاه ها عبارتند از:
1-گروهی كه خود از عوامل اصلی و یا پشت صحنه فتنه هستند، بر اینباورند كه باید در انتخاباتی شركت كرد كه كاملاً آزاد باشد. تعریفی كه اینافراد از آزاد بودن انتخابات می كنند، بدین صورت است كه انتخابات آزاد،یعنی انتخاباتی كه و كروبی هم بتوانند در آن كاندیدا شوند و تمامیزندانیان ی نیز آزاد گردند. روشن است كه این افراد نه تنها اعتقادی بهفتنه ندارند، بلكه خود را مظلوم دانسته و در موضع طلبكار قرار می گیرند.دلیل اتخاذ چنین موضعی از سوی افرادی چون خوئینی ها روشن است. او،خود می گوید كه ما بودیم به گفتیم چنین و چنان كن. این ما بودیم كههواداران را به اردوكشی خیابانی فراخوان كردیم حالا چگونه از آنها برائتبجوییم؟! به نظر می رسد تكلیف این جریان از نظر قانون و مردم روشن باشد.باید در زمان مقتضی هر یك از این افراد پاسخگوی خیانت ها و جنایت هایی كهمرتكب شده اند، باشند.
2- گروه دوم كسانی هستند كه در زمره اصلاح طلبان بوده و لكن اینگونهمانند گروه اول شرط گذاری نمی كنند. این گروه خود به طیف های گوناگونیتقسیم می شوند و مواضع متفاوتی را اتخاذ می كنند. بدیهی است هر كس در دروناین طیف ها قصد حضور در عرصه انتخابات را داشته باشد، باید دارای دو ویژگیباشد:
الف- سابقه حضور در فتنه را نداشته باشد. كسانی كه فتنه به پا كردند ودر برابر نظام اسلامی به اردوكشی خیابانی پرداختند و به منافع ملی و امنیتملی ضربه زدند، صلاحیت ورود به این عرصه را برای همیشه از دست داده اند.توبه كردن اینها نیز مشكلی را از آنها برای این موضوع حل نمی كند. توبهبرای بازگشت به صحنه ت لازم و ضروری است، لكن برای ورود به عرصه رقابتها، صلاحیت هایی لازم است كه این افراد فاقد آن بوده و با توبه كردن نمیتوانند به آن صلاحیت ها برسند. افرادی چون خاتمی از این قبیل افراد هستند.خاتمی همراه فتنه گران، مشوق و موید آنان بود. اگر دیدگاه های حمایتیخاتمی از فتنه گرانی چون نبود، به احتمال قوی آنان تا این اندازه برمواضع غلط و نادرست و فتنه گرانه خود پافشاری نمی كردند.
ب- نسبت به فتنه و فتنه گران دارای موضع شفاف و صریح باشد. كسانیهستند كه دارای سابقه اصلاح طلبی می باشند و در جریان فتنه نیز همراه فتنهگران نبودند، لكن موضع شفاف و صریحی نسبت به فتنه و فتنه گران اتخاذنكردند. این افراد نیز نمی توانند در صحنه انتخابات حضور یابند. فتنه یكخیانت و جنایت بود و فتنه گران در مسیر براندازی نظام گام برداشتند، آیاكسی كه در زمان فتنه نسبت به فتنه گران موضع صریح و قاطع نگرفته، صلاحیتقرارگرفتن در جایگاه ریاست جمهوری را دارد؟ كسی كه اكنون می گوید اگرخاتمی بیاید! من كاندیدا نخواهم شد، همین نوع نگاه او به خاتمی نشان میدهد كه نسبت به فتنه و فتنه گران دارای چه موضعی است.
3- گروه سوم كسانی هستند كه جریان فتنه و جریان اصلاح طلب را معادل همتعریف كرده و می گویند هر كسی با سابقه اصلاح طلبی، فاقد صلاحیت شركت درانتخابات به صورت كاندیدا است. به نظر می رسد این نوع نگاه نیز محل سوالباشد. اصلاحات و جریان دوم خرداد، دارای فراز و فرود بوده است، بنابراینبه صرف اینكه فردی درگذشته، سابقه ای در این جبهه داشته، این سابقه برایفاقد صلاحیت بودن او كفایت نمی كند. مهم این است كه افراد نسبت به نظاماسلامی وفادار و نسبت به جریان های معاند، مخالف، برانداز و فتنه گر دارایمواضع صریح و شفاف باشند. افرادی كه شرایط سنگین اصل 115 قانون اساسی راداشته باشند و شورای نگهبان این شرایط را احراز كند، واجد صلاحیت خواهندبود. به هر حال مرجع نهایی احراز صلاحیت ها، شورای نگهبان است و همه جریانهای ی با هر سابقه و پیشینه ای باید این مرجعیت را قبول كنند.
منبع سایت بصیرت
Weird but true!!!!!!
حقایق حیرت آور
History Mystery
تاریخ مرموز
Have a history teacher explain this ----- if they can.
از یک استاد تاریخ بخواهید این حقایق را شرح دهد
Abraham Lincoln was elected to Congress in 46.
John F. Kennedy was elected to Congress in 1946.
آبراهام لینکلن در سال 46 به سنا را یافت
جان. اف. کندی در سال1946 به سنا راه یافت
Abraham Lincoln was elected President in 60.
John F. Kennedy was elected President in 1960.
آبراهام لینکن در سال 60 به ریاست جمهوری انتخاب شد
جان. اف. کندی در سال 1960 به ریاست جمهوری انتخاب شد
Both were particularly concerned with civil rights.
Both wives lost their children while living in the White House.
هر دو توجه خاص به حقوق بشر داشتند.
همسر هر دو در زمان زندگی در کاخ سفید فرزندشان را ازدست دادند
Both Presidents were shot on a Friday.
Both Presidents were shot in the head
هر دو رئیس جمهور در روز جمعه ترور شدند
تیر به سر هر دو رئیس جمهور اصابت کرد
Now it gets really weird.
حالا واقعاً حیرت آور می شود
Lincoln 's secretary was named Kennedy.
Kennedy's Secretary was named Lincoln .
اسم منشی لینکلن کندی بود
اسم منشی کندی لینکلن بود
Both were assassinated by Southerners.
Both were succeeded by Southerners named Johnson.
هر دو توسط جنوبی ها ترور شدند
جانشین هر دو یک جنوبی به نام جانسون بودند
Andrew Johnson, who succeeded Lincoln, was born in 08.
Lyndon Johnson, who succeeded Kennedy, was born in 1908.
اندرو جانسون که جانشین لینکلن شد در سال 08 به دنیا آمده بود
لیندن جانسون که جانشین کندی شد در سال 1908 به دنیا آمده بود
John Wilkes Booth, who assassinated Lincoln, was born in 39
جان ویلکس بوتس که لینکلن را ترور کرد متولد 39 بود
Lee Harvey Oswald, who assassinated Kennedy, was born in1939.
لی هاروی اسوالد که کندی را ترور کرد متولد ۱۹۳۹بود
Both assassins were known by their three names.
Both names are composed of fifteen letters
هر دو تروریست دارای نام سه کلمه ای بودند
نام هر دو از 15 کلمه تشکیل شده بود
Now hang on to your seat
حالا محکم روی صندلی بنشینید
Lincoln was shot at the theater named 'Ford'.
Kennedy was shot in a car called
' Lincoln ' made by 'Ford'.
لینکلن در تآتری به نام فورد ترور شد
کندی در اتومبیلی به نام لینکلن ساخت کارخانه فورد ترورشد
Lincoln was shot in a theater and his assassin ran and hid in a warehouse.
لینکلن در تآتر ترور شد و قاتل فرار کرد و در یک انبار مخفی شد
Kennedy was shot from a warehouse and his assassin ran and hid in a theater.
کندی از داخل یک انبار ترور شد و قاتل فرار کرد و در یک انبار مخفی شد
هر دو تروریست قبل از محاکمه ترور شدند
Booth and Oswald were assassinated before their trials
چه کسی می توانست اینها را تصور کند
INCREDIBLE
باور نکردنی ست
1) Fold a NEW $20 bill in half.
1- یک اسکناس 20 دلاری را از وسط تا کنید
2) Fold again, taking care to fold it exactly as below
2- دوباره دقیقاً مطابق شکل زیر تا کنید
3) Fold the other end, exactly as before
۳- انتهای دیگر را نیز دقیقاً مثل قبل تا کنید
4) Now, simply turn it over.
What a coincidence! A simple geometric fold creates a catastrophic premonition printed on all $20 bills!!!
عجب تصادفی! یک تا کردن هندسی فجایع بزرگی را
روی اسکناس بیست دلاری ثبت کرده است
COINCIDENCE؟
تصادفی است؟
YOU DECIDE
خودتان تصمیم بگیرید
As if that wasn't enough.
Here is what you've seen
ظاهراً هنوز کافی نیست.
حالا دقت کنید چی می بینید
Firstly The Pentagon on fire
Then The Twin Towers
And now look at this
TRIPLE COINCIDENCE ON A SIMPL E $20 BILL
سه اتفاق روی یک بیست دلاری عادی
Disaster (Pentagon)
فاجعه پنتاگون
Disaster ( Twin Towers )
فاجعه برجهای دوقلو
Disaster (Osama)???
فاجعه اوسامه؟؟؟
It gets even better 9 + 11 = $20!
جالب تر از هم اینکه 11+ 9 = 20
Creepy huh? Send this to as many people as you can, cause
مو بر اندام آدم راست می شود. این مطلب را برای هر تعداد از دوستان خود بنویسید
Hey, this is one history lesson most people probably will not mind reading!
هی، این یک درس تاریخی است که اکثر مردم احتمالاً
زحمت خواندن آن را به خود نمی دهند
این است یک نمونه از برنامه چشم انداز ماسونی
درباره این سایت